اخلاق اجتماعی

.

به نیکی ها
امر کن و خود نیکوکار باش و با دست و زبان بدی ها را انکار کن و بکوش



 تا از بدکاران دور باشی و در راه خدا آنگونه که
شایسته است تلاش کن و هرگز سرزنش



ملامت گران
تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد.برای حق در مشکلات و سختی ها شنا کن.



 شناخت خود را در دین به کمال رسان،خود را برای
استقامت در برابر مشکلات عادت ده



که شکیبائی در
راه حق عادتی پسندیده است.در تمام کارها خود را به خدا واگذار که به



پناهگاه
مطمئن و نیرومندی رسیده ای. در دعا با اخلاص پروردگارت را بخوان



که بخشیدن و
محروم کردن به دست اوست و فراوان از خدا درخواست خیر و



نیکی داشته
باش . وصیت مرا به درستی دریاب و به سادگی از آن نگذر،



زیرا بهترین
سخن آن است که سودمند باشد. بدان! علمی که سودمند نباشد



فایده ای
نخواهد داشت و دانشی که سزاوار یادگیری نیست سودی ندارد.



ترجمه
ی نامه ی 31 نهج البلاغه ی امیرالمومنین (ع) به فرزندشان امام حسن(ع)



 


دجال در جدال آخر الزمان

خطر شماره ی یک دوران غیبت امام عصر(عج)دجال است که در روایات باتک چشم مسحور کننده از او یاد شده است .اما او در دوران ما بر چه گروه و چه رویه و رفتاری مصداق پیدا می کند و چهره ی پنهان او و رویه ی آشکاردشمنی او با سیره ی مهدوی در کدام بخش از دنیای امروز ما جلوه گر می شود و خود را به ما نشان می دهد؟درباره ی دجال دو نظریه


ی اصلی وجود دارد :گروهی دجال را شخصیتی می دانندکه با امام زمان بهمبارزه برمی خیزد و گروهی دیگر معتقدند او نمادی از فتنه های آخرالزمانی است.محققان موسسه ی به سوی ظهور،به دیدگاه سومی رسیده اند که هر دو دیدگاه را می پذیرند.نظریه ی این گروه تحقیقی بر سه بنیان استواراست نخست دجال دارای یک مصداق اصلی و ناشناس


است و هویت حقیقی اش تا زمان ظهور ناشناخته می ماند و پس از ظهور برای همگان شناخته می شود.دومین گزاره این است که دجال دارای مصادیق فراوان فرعی است،یعنی یک مفهوم کلی است که همه ی دجال صفتان عالم را در بر می گیرد و می توانیم آنها را جلوه ای از دجال بدانیم .سومین گزاره این که دجال دارای جلوه های گوناگون و رنگارنگی


 است که با آن بیشتر مردم جهان را می فریبد و آنها را از گرایش به آرمانهای الهی منجی ،دور و گریزان می سازد.جلوه های دجال آخرالزمان در سه عرصه ی اصلی  تسلط نظام مادیگرائی ،سیطره ی نظام رسانه ای وفراگیری طاغوت های سیاسی ،ناتوهای فرهنگی و عرفان های دروغین و نوظهور (فرقه ی شیطان پرستان )


تجلی یافته است . پژوهش های موسسه ی به سوی ظهور آنها را به این اعتقاد رسانده است که نظام رسانه ای،عرصه ای از جلوه گری دجال است .که ابزار آن ماهواره ،اینترنت،تلویزیون،سینما و موبایل است،تک چشم های جادوئی که با افسونگری و روشنائی خیره کننده مانند ستاره ی صبح به میدان آمده و به آنها


ساحره ی قرن بیستم می گویند.گویا همین تلویزیون سحر و جادو می کند و باعث می شود انسان آخرالزمان فکر واندیشه و همه ی آرمان های الهی را به کناری گذارد و به پیروی کورکورانه از او بپردازد.بنیان کار این ساحره بر فیلم ها و موسیقی های حرام است و با تکیه بر جلوه ها ی جنسی،خشونت و لاابالی


گری فکر و اندیشه ی مردم جهان را از طریق امواج به تسخیر خود درآورده است . 


ادامه در پست بعدی ....


اگه خانم ها بجای حامله شدن تخم بدارن


خواهش میکنم یه کم جنبه بردارید بعد بخوانید





راستی آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که اگر خانم‌ها بجای حامله شدن و وضع حمل، مانند پرندگان تخم می‌گذاشتند، چه اتفاقاتی در دنیا رخ می‌داد، و زندگی روزمره ما دستخوش چه تغییراتی می‌شد؟







بنظر من، بزرگترین و بهترین تغییری که در زندگی خانم‌ها رخ می داد، این بود که دیگر هیچ زنی نگران اضافه وزن و کاهش مجدد آن در دوران حاملگی و بعد از آن نبود و خانم‌ها از بابت مراقبت‌ها و رژیم‌های غذایی دوران بارداری، راحت و بی‌خیال بودند، چون تخم می‌گذاشتند و با خیال راحت روی آن می‌نشستند. البته احتمالاً دوران روی تخم نشستن آن‌ها، برای خودش داستان‌ها و رسم و رسومات بسیاری ایجاد می‌کرد و موضوع غیبت و پرحرفی خیلی از خانم‌های پیر و جوان می‌شد. مثلاً مراسم «تخم اندازون»!!! که طی آن خانم‌ها دور هم جمع می‌شدند و با شیرینی و کادو به عیادت «مادر آینده» و «تخم‌هایش» می‌رفتند و پیرامون تخم و تخمگذاری و خاطرات تخمی خود، با هم به بحث و گفتگو می‌پرداختند. (البته فراموش نشود که بعد از اتمام مراسم، تا روزها و هفته‌ها بحث شیرین غیبت ادامه می‌یافت).






مثلاً:


- واه، واه، واه، دختره رو دیدی اقدس جون! همچین با افاده روی تخم‌هاش نشسته بود که انگار تخم طلا گذاشته!!!


- آره خواهر، والله ما اون وقت‌ها، شیش تا شیش تا تخم میذاشتیم و اینقدر هم ناز و ادا نداشتیم. امان از دخترهای این دوره زمونه...!


و یا:






- وای، وای، وای، مهین جون، تخم‌هاشو دیدی؟؟!... عین گردو بود!!! هم کوچیک بود، هم سیاه!!






- آره دیدم، شهین جون. چقدر هم مادر شوهره ازش تعریف می‌کرد، خدا شانس بده. من تازه که عروسی کرده بودم، یک تخم گذاشتم عین هلو!!! هر کی می‌اومد دیدنم، دلش می‌خواست گازش بگیره! ولی خدا شاهده که مادر شوهرم یک بار هم جلوی مردم از تخم من تعریف نکرد...


و اما دومین تغییر خوش آیند برای خانمها این بود که آنها می‌توانستند با خیال راحت و بدون تحمل درد و یا بیهوشی شاهد لحظ? تولد فرزندشان باشند، چون دیگراز درد زایمان و «اپی دورال» و «سزارین» خبری نبود.


 

طبیعتاً علم پزشکی هم به صورت امروز نبود و مردم بجای مراجعه به دکتر زنان و زایمان، از وجود تخم شناسان حرفه‌ای، و دکترهای «تخمی» بهره‌مند بودند.






دردنیای تجارت و بیزنس نیز احتمالاً تغییرات فراوانی ایجاد می‌شد. مثلاً شرکت‌های تولید کنند? لباس و لوازم حاملگی در دنیا وجود نداشت و بجای آنها کمپانی‌های تخمی فراوانی در دنیا تأسیس می‌شد که کار آنها تهیه و تولید انواع و اقسام لوازم و ادوات تخمی، جهت نگهداری بهین? تخم بود. مثل «تخم گرم کن الکترونیکی هوشمند» و یا «محافظ کامپیوتری تخم، با قابلیت اتصال به اینترنت و کنترل از راه دور»!!!






تزئینات تخم نیز برای خود ماجراهایی داشت و موضوع رقابت و چشم و هم‌چشمی بسیاری از بانوان محترم می‌شد. مثلاً روکش‌های طلا برای تخم که در صورت سفارش بر روی آن برلیان هم کار گذاشته می‌شد تا خانم با ناز و افاده بر روی آن بنشیند و به بقیه پز بدهد! و همین کارها باعث پیدایش کمپانی‌های جدیدی جهت اخذ «وام‌های تخمی» با بهره‌های جور وا جور و نهایتاً سرمایه‌گزاری‌های تخمی در این راه می‌شد.






خلاصه که خیلی‌ها بسوی بیزنس‌های تخمی می‌رفتند و ایده‌های تخمی فراوانی، به ثمر می‌نشست و در نتیجه، خیلی‌ها «مییلونر و میلیاردر تخمی» می‌شدند.






و چه بسا افرادی هم بودند که بخاطر ایده‌های تخمی خود، دست به کارهای تخمی می‌زدند و پس از چند سال فعالیت بی‌حاصل تخمی، اعلام ورشکستگی می‌کردند و در نتیجه هم? سرمایه خود را از دست می‌دادند.






در بخش تبلیغات تجاری نیز مردم شاهد حضور آگهی‌های ریز و درشت تخمی در در و دیوار و رادیو و تلویزیون بودند، که مثلاً می‌گفتند:


 

«اگر تخم بزرگ می‌خواهید، با دکتر ... متخصص امور تخم تماس بگیرید.»


«استرس و افسردگی‌های تخمی خود را با دکتر ... دارای بورد تخصصی از انجمن دکتران تخمی آمریکا در میان بگذارید.»


 


«آقای ...، مشاوری مطمئن در امور تخم‌های شما».


«خانم ...، وکیل آگاه و با تجربه برای دعاوی تخمی شما. عضو هیات مدیر? کانون وکلای تخمی کالیفرنیا»






«تخم‌های خود را نزد ما بیمه کنید و با خیال راحت به مسافرت بروید. شامل: سرقت، ترک‌خوردگی و شکستگی!»


«اگر به علت مشغله کاری و یا بیماری، قادر به نشستن روی تخم نیستید، با ما تماس بگیرید. ما از تخم شما مانند چشم خود محافظت می‌کنیم!»


وب سایت‌های تخمی نیز مانند سرطان، در عرض چند هفته تمامی کامپیوترها و شبکه‌ها را تسخیر می‌کردند.






در تلویزیون، مردم به مشاهد? میزگردها و برنامه‌های پرسش و پاسخ تخمی می‌نشستند. مثلاً خانمی از اصفهان با تلویزیونی در لوس‌آنجلس تماس می‌گرفت و بعد از ده‌ها دفعه که صدا قطع و وصل می‌شد، می‌پرسید: آقای دکتر، من احساس می‌کنم که جدیداً پوست تخمم نازک شده(!) چیکار باید بکنم؟...






و طبق معمول همیشه، آقای دکتر یک جواب بی سر و ته به او می‌داد و گوشی را قطع می‌کرد و به سراغ بقی? سئوالات تخمی شنوندگان می‌رفت.






در برنامه‌های رادیویی نیز، برنامه‌های روانشناسی تخمی، در بین شنوندگان جایگاه ویژه‌ای داشت و دراین میان خوانندگان و نوازندگان هم از این داستان بی‌نصیب نمی‌ماندند و حتماً ترانه‌هایی در وصف تخم و تخمگذار سروده می‌شد. بطور مثال:


- یک تخم دارم، شاه نداره. صورتی داره، ماه نداره...




و یا:


- هیشکی مثل تو تخم نداره. نه داره. نه می‌تونه بذاره...


زندگی خانوادگی و روابط انسان‌ها نیز جدا از این تغییرات نبود و حتماً آداب و رسوم و معاشرت‌های مردم نیز بر همان اساس تغییر می‌کرد. مثلاً مادران به پسران خود می‌گفتند و نصیحت می‌کردند که: مادر سعی کن زنی بگیری که واست تخم‌های گنده گنده بکنه!!!






در هنگام خواستگاری نیز مادر عروس با افاده به خانواده داماد می‌گفت: خانواد? ما اصولاً «تخم بزرگ» هستند. من خودم وقتی تازه ازدواج کرده بودم، یک تخم گذاشتم، انداز? هندوانه!!!!...






به اسامی افراد و نام‌های خانوادگی موجود نیز، احتمالاً چندین اسم و فامیل تخمی اضافه می‌شد. مثلاً: تخمعلی تخمی‌زاده، تخمناز تخمی‌نژاد، تخم‌عباس تخمی‌پور و...






پدربزرگ، مادربزرگ‌ها مثل همیشه، شایعه درست می‌کردند و از تجربیات تخمی خود سخن می‌گفتند و برای جوان‌ترها داروهای سنتی و گیاهی تجویز می‌کردند و می‌گفتند:






- قدیمی‌ها گفته‌اند: اگر روزی چهار تا استکان گل گاو زبون بخوری، تخمهات میشه اندازه نارگیل!!!


و یا:


- اگر کنجد رو با پوست گردو مخلوط کنی و با هل و نبات بخوری، حتماً تخم دوزرده می‌کنی! و...






مردم هنگام قسم‌خوردن و یا قسم‌دادن یکدیگر، از قسم‌های تخمی نیز استفاده می‌کردند. مثلاً می‌گفتند: به جون تخم عزیزم راست می‌گم! و...






و هنگام دعوا و عصبانیت، علاوه بر فحش خواهر و مادر و جد و آبا، به تخم‌های هم دیگر نیز فحش می‌دادند مثلاً: الهی تخمهات بشکنه! الهی تخمهاتو سگ ببره و...!!!






در قوانین کشورها نیز احتمالاً چند قانون تخمی به بقی? موارد قانونی اضافه می‌شد و همین موضوع، مقدم? بروز یکسری جرم و جنایت تخمی می‌شد.






جنایتکاران جنگی به جای «نسل کشی»، «تخم شکنی» می‌کردند و باندهای تبهکار و مافیایی علاوه برخلاف‌های قبلی، به جرائم تخمی مانند تخم دزدی و تخم فروشی و قاچاق تخم هم روی می‌آوردند.






حال شما بگویید، دوران حاملگی بهتر است یا زندگی تخمی!؟


روز پدر بر زیباترین پدر دنیا مبارک باشد

سلام بر بابای خوشگل و مهربون
خوب بابایی
اول یک معذرت خواهی از محضرگرامیت دارم که ببخشید دیر به سراغت آومدم یکمی سرم شلوغ بود. این چند وقت خیلی کار داشتیم
بابایی اول همه روز تولدت 10 تیر بهت تبریک می گم و 70 دمین سال تولدت تبریک می گم و 70 بوس نثرات می کنم و 70 آرزو دعای خیر در حقت می فرسم
بابایی مهربونم روز پدر بهت تبریک می گم خوشگلم مهربون دلم برای تنگ شده می دونی چقدر اس ام اس قشنگ برات نگه داشتم که بهت بگم چقدر دوست دارم
بابایی امسال نشد برم اعتکاف ، مامان دیسک کمرشو عمل کرد و دست چیشو امروز 11 روز هستش که عمل کرد ، الحمدلله حالش خیلی بهتر هستش به حق دعای شما
بابایی یاد خوابی که اول ماه رجب دیدم افتادم ، عجب خواب خوبی بود که اومدی برام دعا کردی و این ماه بهم تبریک گفتی و من هم به شما تبریک گفتم
بابایی شاید خبرهایی باشد شاید دعا کن در حقم نمی دونم بگم  یا نه رفته کربلا بزار از کربلا برگرده شاید خبری بشه شاید هم خبری نشده هر چی خیره
بابایی یاد اولین سالی که رفتم  اعتکاف افتادم با نفیسه رفتم خیلی خوش گذشت مسجد جامع جمهوری ، هیچ وقت اون برق نگاه چشمات یادم نمی ره که با چه  ذوقی اومدی دنبالمون و تمام دلت به دعای دخترانت خوش بود و همونی شد که تو می خواستی
بابایی التماس دعا
دارن اذان مغرب می گن برم نماز
یاعلی خوشگلم